راهـِ بـی پایانـ

میترسمـ

دوشنبه, ۲۴ مهر ۱۳۹۶، ۰۱:۴۰ ق.ظ

دیگه تنها فضای مجازی که عضوم میتونم بگم که همین بلاگه

امشب میتونم بگم جزو سخت ترین شبای زندگیم بوده

اینکه بخوای اما نتونی!

دردناکه نه؟!

تشنه ی آغوشیم که واقعی بروم باز شه

که بتونم با خیالِ راحت ببارم 

مسیر زندگیم عجیب تو خاکی افتاده

و هیچکس فریادای درونمو نمیشنوه

همه فقط خنده های مصنوعی رو میبینن

و بابت قوی بودنم ستایشم میکنن:)

یا حتی ازم میخوان که قوی تر بمونم

میترسم از روزی که این حجم از حرفای نگفتم سَر باز کنن:)

میترسم...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۰۷/۲۴
شقایق ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی