داشتم وبلاگ تنهایی رو میخوندم که آخرین پستش رو دیدم
و از بی تفاوتی گفته بود...
وسطاش بخودم گفتم:خوشبحالش!!!
بنظر من تو این دنیای آشوب کا هر ثانیه اش یه اتفاق تلخ تر میفته
بی تفاوتی نعمت بزرگیه...
اما خب آدمی به احساساتشه که زنده است و زندگی میکنه!!
و آرزو کردم این حس گنگ بی تفاوتی زودتر ازش دور شه!
همینطور که داشتم میخوندم رسیدم به اینجاش که مدلای مختلف کتاب موفقیت رو داره و اما انگیزه ای نداره..!
به این فکر کردم که ای کاش همه ی آدمای دنیا بدونن که بزرگترین بهونه ی ادامه دادن مسیر زندگیشون و دنبال کردن هدفشون
نفس کشیدنشونه:)
قطعا مارو بی دلیل اشرف مخلوقات لقب ندادن
ما برای هدفمند زندگی کردن نیاز به تشویق و انگیزه دادن دیگران نداریم
درسته که تشویق دیگران مصمم ترمون میکنه
اما باید به خودمون متکی بودن رو یاد بگیریم
و واسه یه بارم که شده برا خاطر خودمون
و توانایی های خودمون بجنگیم
پس منتظر نباشیم که یکی بیاد هلمون بده به سمت جلو و فرشته ی نجاتمون از این ساکنی زندگی بشه.!!
تا اینکه رسیدم به نظرهایی که زیر پست بود...
💙خدا💙
دیدم هممون متوجه ی غفلتمون از حضور پر آرامش حضرت یار هستیم
اما،برای نزدیکیمون بهش تلاشی نمیکنیم!!
منم شاید تا یک ماه قبل حتی یادم میرفت گاهی صداش کنم و باهاش حرف بزنم:)
اما...
مدتیه که یه قدم به سمتش رفتم و اون هر روز آرامش وجودشو بیشتر به من میبخشه و بهم انگیزه ی ادامه ی راه رو میده و توو این روزای سخت زمین نخورم.!!
همه ی اینارو گفتم تا بدونی زندگی با تموم تلخیاش هنوزم قشنگیای خودش رو داره
و تو برای ادامه دادن به هیچکس جز خودت احتیاج نداری
و مطمعن باش کافیه دست بیاری سمت خدا تا خدا بغلت کنه و جاده خاکی های زندگیتو بجات راه بره...!!