راهـِ بـی پایانـ

کاش دنیا مهربانتر بودی...،

شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۴ ب.ظ

یه شبایی تو زندگی هست که

وقتی دفتر خاطرات زندگیتو ورق میزنی به چیزایی میرسی که نمیدونی تقدیرت بوده یا تقصیرت

به آدمایی میرسی که نمیدونی دردن یا همدرد

به لحظه هایی میرسی که هضمش واسه دل کوچیکت سخته و به دردایی میرسی که برای سن و سالت بزرگه

به آرزوهایی که توهم شد

رویاهایی که گذشت

به چیزایی که حقت بود اما شد توقع

و زخم هایی که با نمک روزگار آغشته شد...

و احساسی که دیگران اشتباه می نامند

و دست آخر دنیایی که بهت پشت کرده

و باز هم انتهای دفتر خودت میمانی

و زخمهایی که روزگار پشت هم میزند

و سکوت هم دوای دردش نیست

کاش دنیا مهربانتر بودی

کاش....

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۵/۱۷
شقایق ...

نظرات  (۱)

۲۴ مرداد ۹۴ ، ۰۰:۴۱ امیرحسین سینمایی
واقعا همینطوره، یه شبهایی تو زندگی هست که انگار تمام غمهای دنیا آوار میشن رو سر آدم و این خیلی دردناکه...

اما باید دونست که پایان شب سیه سپید است...

روزگارتون سپید ♥♥♥
پاسخ:
اوهوم 
اما خیلی سخته:'(
همچنین دوست عزیز♥

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی