راهـِ بـی پایانـ

اگر یک بار دیگر بدنیا امدم....

سه شنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۰۳ ب.ظ

دلم میخواهد اگر بار دیگر بدنیا آمدم

در زندگی بعدی مرد باشم!

مرد که باشم،دیگر زن را خوب میشناسم!

اینکه تا چه حد غیرقابل تصور است!

ریزبین و حساس است!

اینکه حواسش همیشه به همه چیز هست!

هم ظاهر،هم باطن،هم افکار مردش...

حتی موقع بوسیده شدن هوشیار است

و ''یک لحظه" کافیست

بوی خیانت را احساس کند

تا بسوزاند و بسوزد...


میفهمم چرا زن رویا میبافد؟!

9چرا مدام میپرسد دوستش دارم یا نه؟!

چرا دوستدارد ناز کند و

چقدر کیف میکند نازش کشیده شود...؟!چقد برایش بوسیده شدنی که به تخت نرسد"حرمت" دارد....

وچرا و کی و چطور یکباره دل میکند

و میرود و میرود؟!

چرا یک زن خاطره اش را در نبودنش،

ازبودنش بیشتر دوستدارد؟!

وچطور باخاطره های خوبش زندگی میکند...

چرا دوست دارد همیشه وسیله ای از خودش را

پیش عشقش جا بگذارد؟!

چرا زن انقدر در عاشقی بی پروا هست؟!

وچرا دوست داشتن زن

تا"کجا" و "کی" ندارد؟!

^^نهایت^^دارد....

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۵
شقایق ...

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی